به خونه خوش اومدی
پسر طلا
نوی خونه عزیزجون و عمه ها و پسرعمه منتظرت بودن . البته اینم بگم که روز قبل اومده بودن و تو بیمارستان دیده بودنت.
وقتی رسیدیم چون روز واقعا سردی بود خونه رو حسابی برامون گرم کرده بودن و برامون جا انداخته بودن.
بعد از چند دقیقه دایی میلاد هم اومد که شما رو ببینه و چه قدر خوشحال شد. بعدش هم عزیز و مامان جون حمامت کردن عزیزم.
ساحت آب گرم پسرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی